ایران ما میدان رزم وپیکاراست، زندان های نمور، زندانیان سرو دست شکسته و صورت ها و بدن های کبود ، ایران ما دشتی ازقبرستانها، اما روی هر قبر لاله ای سرخ سر بیرون آورده و ما را تماشا میکند ، او چه می گوید با ما حرف می زند که درست است من سر بریده شدم اما ریشه و ساقه ام هنوز در خاک است و می توانم دوباره سربیرون آورم و چهره ام را بر ایران تب دارم نمایان کمنم . راستی این چه رمزو رازی یست که انسان ها این همه شکنجه می شوند ولی باز مقاومت می کنند ، ای گل های سرخ نصرانی که هرروز برطناب داربوسه می زنید ، باز رویان شوید، با زمقاومت کنید.و خط شعرنامه بهناز زینالی خطاب به دررابطه با دستگیری پدرش است که او را به مقاومت فرا میخواند .
مادرو پدر سعید زینالی |
سیصد گل سرخ یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده میترسانی
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم
ما را ز سر بریده میترسانی
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم
********
قصه ما مجاهدین قصه ای بی پایان
قصه ما مجاهدین قصه ای بی پایان
است و چون قصه های هزار ویکشب همه شب تکرار میشود ، هر شب و هر روز در گوشه ای از ایران تب دارمان گلی ازساقه جدا میشود ولی گلی دیگرقاصدک آن میشود. راستی که جوانان ایران امروز ما آرش های کمانگیر دیروز ما هستند که برای رهایی ایران تحت محاصره دشمن با رها کردن تیر از کمان خود نام ایران شدند و اینک هر کدام از گل های نصرانی را که برای رهایی ایران سرمیبرند ، اما باز دلاورانی چون بهناز ها هست که مقاومت را فرا خوان می دهند ، درود بر این دلاوران ایران زمین و ایران آزاد فرا د.همچنین باید دید که درهرگوشه ایران یورش ماموران سرکوبگرچگونه به تجمعات خانواده های زندانیان سیاسی .
آری ، آری این است ایران امروز ما همه جایش خون و مقاومت است ، همه جایش کربلاست و در مقابل کشکر یزیدیان با دشنه ها درسینه هایمان ...!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر