رژیم ضد بشری آخوندی دشمن هنرو هنرمندان ایران که با سرکوب و اختناق هنر ایران را به خاموش سپرده است ، اینک یادی کنیم از شاعر نامدار شعر ایران نیما یوشیج که در سال سال 1338 آغاز به شعر کرد، وشعرهایش در محتوا خود سخن دردها ، عشق ها، را بیان میکند ، نیما طوری از شعر و ظرافت آن سخن می گوید که برای خواننده جای تفکر دارد و گویی افسانه می گوید درصورتی که همه شعر های نیما واقعی ودر دل درد ها و قصه ها ست ، در مثنوی طوری آن را بیان میکند که گویی هر بیت غزل را با در میان انگشتانش حس و لمس میکند بعد از آن سخن میگوید . به لینک ضمیمه - توصیف نیما درباب شعر ومثنوی و افسانه سخن میگوید.
نیما یوشیج |
شکوه ها را بنه، خیز و بنگر/ که چگونه زمستان سر آمد
جنگل و کوه در رستخیز است/عالم از تیره رویی درآمد/
چهره بگشاد و چون برق خندید...
جنگل و کوه در رستخیز است/عالم از تیره رویی درآمد/
چهره بگشاد و چون برق خندید...
عاشقا! خیز کآمد بهاران/ چشمۀ کوچک از کوه جوشید/
گل به صحرا درآمد چو آتش/رود تیره چو توفان خروشید/
گل به صحرا درآمد چو آتش/رود تیره چو توفان خروشید/
دشت از گل شده هفت رنگه..."
همچنین یادی کنیم ازیوسف اعتصام الملک پدرپروین اعتصامی که از نویسندگان واولین مترجمان زبان آثار اروپایی به زبان فارسی بود وی در سال 1253 در تبریز بدنیا آمد و در همان شهر توسط پدرش به زبان ادبیات فارسی و زبانهای عربی ، فرانسه مسلط شد آنقدر در کارش با محتوا بدو که دهخدا او را بعنوان نویسنده شیرین سخن و مترجمی توانمند یاد نمود یادش درهنر ادبیات ایران گرامی باد
«آن که در زیر زمین داد سر و سامانت/
یوسف اعتصام الملک |
کاش میخورد غم بیسر و سامانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی/
بی تو در ظلمتم ای دیدۀ نورانی من
من که قدرِ گهَر پاک تو می دانستم/
ز چه مفقود شدی, ای گهرِ کانی من؟
من یکی مرغ غزلخوان تو بودم, چه فتاد/
که دگر گوش ندادی به نواخوانی من؟»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر